وبلاگ :
...شلغم نپخته ايي از افکارم...
يادداشت :
و خداوند زمين را افريد.....
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مصطفي
دلتنگ کودکي ام...
روزهايي که همبازي سنجاقک هاي شيشه اي بودم
و همکلام با ماهي هاي قرمز حوض...
روزهايي که هنوز لبخند جايش را به اشک نداده بود..
و تنهايي برايم يک واژه ناشناخته بود!
روزهايي که ...
محبت بي بهانه بود و بهار شادي هنوز از راه نرسيده خزان زده نمي شد
پاسخ
بسيار زيبا بود