...شلغم نپخته ایی از افکارم...
ای کاش ادما یاد میگرفتن بعضی وقتا از حریم امنشون بیرون بیان, کاش میفهمیدیم کمی زندگی کردن برای زنده موندن لازمه... کاش از تمام روزایی که از عمرمون میگذره خاطره ی یک روز رد کردن خط قرمز هارو داشته باشیم! کاش یه روزی وسط یه جاده ایی از زندگی بدون فکر بدون غم بدون ترس از نگاه ادما بایستیم و بلند بلند بخندیم... بخندیم به دیروز و اشتباهاتش... بخندیم به فردا و اتفاقاتش... کاش میشد وقتی شصت سالمون شد بنشینیم کنار نوه هامونو بگیم وقتی هم سن تو بودم همه ی ارزو هامو زندگی کردم با تموم رویاهام خندیدم و به هر چی میخواستم رسیدم ... تو هم مثل من باش ...من زندگیمو زندگی کردم... !
نوشته شده در سه شنبه 95/5/19ساعت
7:30 عصر توسط ریحانه نظرات ( ) | |
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |