...شلغم نپخته ایی از افکارم...
این روزها در زندگی ام چه میگذرد: قفلی دیوانه واری زده ام روی انیمه دفترچه مرگ تمام کارکتر ها یکی پس از دیگری کراشم میشوند .طبیعیست جذاب هستند و من هم سینگل حال گور پدره واقعی نبودنشان اقای دامپزشک برایم کمی جذاب است کمی دقت کنید این کمی خود به دو بخش تبدیل میشود که کمی خودش کمی شغلش و این کمی شغلش مرا میترساند چون شبیه کمی پاترولَ شِ ان قبلیست این کمی ها خطرناک است چون ظاهرشان کوچک است ولی عمقشان گره میخورد به یک جور هوس خانمان برانگیز.. دیگر بگویم به دنبال راه چاره ام و به اینده می اندیشم دنبال کمک گرفتن از یک جور قدرت برتر یا خود برتره درونم هستم که ببردم به انجا که باید هوم...
نوشته شده در دوشنبه 99/11/20ساعت
3:23 عصر توسط ریحانه نظرات ( ) | |
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |