...شلغم نپخته ایی از افکارم...
فیلم جهان با من برقص را دیدی؟ حس و حالش را دوست دارم فضای واقعا عجیبی دارد همیشه دلم میخواست یک گروه از دوستان موفق در عین حال پایه با سطح مطلوبی از شوخ طبعی و جذابیت کارکتر میداشتم که در مکانی مثل همان فضای فیلم جهان با من برقص دور همی میگرفتیم. البته خیال من فراتر از این است که مانند فیلم همگی برای اینکه یکی از دوستان دارد میمیرد دورهم جمع شویم ولی خب .. اصلا هستند همچین جمع هایی؟همه فرهیخته همه پولدار و در عین حال خاکی و خود نباخته ؟! دکتری که در طویله با خواهر دوستش شوخی میکند؟! شاید فقط بازیگر ها میتوانند همچین دنیایی خلق کنند البته بعد از مودب پور! ما هم یک اکیپی داشتیم که اینجوری نبود ولی کاچی به از هیچی بود و ادعای باحالی داشتند ولی نمیدانم چرا من هر وقت میخواستم برم بینشان در دلم رخت میشستند و حاضر بودم همه چیزم را بدهم که نرم در حالی که دلم میخواست برم !!! تا به حال اظطراب اجتماعی داشتی؟ دکتره میگفت باعث میشه از بیرون ضد اجتماعی دیده بشی ولی در اصل فقط مثل سگ استرس میکشی از اینکه جایی بری ولی بعد اینکه رفتی اگه باهات رفتار خوبی بشه یهو میبینی اون استرس دود شده رفته و تو دیگه دلت نمیخاد برگردی حتی! بد کوفتیه خلاصه...شایدم خدا خرو دیده شاخش نداده ولی به هر حال داشتن یکی از این اکیپ ها رویای نوجوانیم بوده و هنوز هم کمی هست که امیدوارم نشونه ی عدم بلوغ روانیم نباشه ! چون انگار هر ارزویی یا هر ارمانی داشته باشی یه جورایی جوان و خام هستی پ.ن:فاک د ورلد پ.ن: یادمه اینجا قبلنا یکی بود درست یادم نیست ولی فکر کنم اواتارش عکس یک پسر نسبتا خوشگل بود که جمله ی رمزی مینوشت مثلا فارسیو با حروف لاتین که روی کیبورد جای حروف فارسی قرار داشت مینوشت!! .. یه بار یکی گفته بود خب ترجمه شو هم بذار شاید یکی نتونه بخونه اونم جواب داده بود ولش کن اگه ارزش داشته باشه میره زحمت میکشه پیدا میکنه میخونه خودش! جدا از اعتماد بنفس ستودنیش دوست دارم بدونم هنوزم همین نظرو داره ؟ یا یه جایی تو زندگیش متحاج یه جفت گوش شنوا برای حرفاش شده؟! پ.ن : کی شد 4صبح !!!
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |