...شلغم نپخته ایی از افکارم...
"دو الهه دوست داشتنی" روزی روزگاری مرد جوانی به جنگل رفت و به پیشوای روحانی خود گفت:من خواستار ثروتی بیکران هستم. ایا ممکن است سر افرینش فراوانی را به من بگویید؟ پیشوای روحانی پاسخ داد:دو الهه در قلب هر انسانی ساکن است.همه عمیقا به این دو مخلوق بر تر عشق میورزند. اما راز به خصوصی هست که تو باید بدانی و من ان را به تو میگویم.اگر چه تو هر دو الهه را دوست داری;اما باید به یکی از ان هابیشتر توجه داشته باشی و ان الهه دانش است که نامش "سارا سوتی" است.از او تبعیت کن و دوستش بدار.الهه دیگر "لاکشمی"است و الهه ثروت نام دارد.وقتی به الهه سارا سوتی توجه بیشتر میکنی,لاکشمی به شت حسادت خواهد ورزید و بیشتر متوجه تو میگردد. هر چه الهه دانش را بیشتر طلب کنی ,الهه ثروت بیشتر تو را می جوید و به هر کجا که بروی تو را تعقیب میکند و هرگز تنهایت نمیگذارد و انگاه ثروتی را که ارزویش را داری برای همیشه از ان تو خواهد شد.
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |