سفارش تبلیغ
صبا ویژن


...شلغم نپخته ایی از افکارم...

این پستو میذارم برای همه ی کسانی که یه عزیزیو تو زندگیشون مثل فرزندشون دوست داشتن؟؟؟!!!

فرزندم....

باز هم قلم در دست گرفته ام تا از تو بنویسم ...باز هم میخواهم در وصف زیبا ترین اتفاق زندگی ام تمام سعیم را بکنم 

اما.... اما این بار باید از نبودنت بگویم .از رفتنت ...از بی وفای یت

فرزندم..

دلم میخواست می بودی و وصیتم را میخواندی ...تا اینکه نباشی و من بخواهم نصیحت هایم را به گوش کاغذ ها بسپارم

اما میخواهم بدانی که سخت است نبودنت را دوست داشتن ...

فرزندم ....دنیا هرگز به پاکی روح بلند تو نخواهد بود ....هر کجا میروی برو اما قول بده مراقب گرگ ها ی اطرافت باشی

چه سخت است دل کندن از تو وقتی که هنوز هم صحنه ی تولدت چون روز اول پیش رویم تداعی میشود....و صحنه ی رفتنت در ان غروب تلخ و درد ناک پاییزی در افق چشمانم هنوز محو نشده است

و چه سخت است از تو بنویسم در حالی که نمیدانم چه چیز در انتظار توست...وقتی که   پرده ی اشک در جلوی چشمانم دیدن سفیدی کاغذ را سخت میکند...

کاش وقتی بودیی از تو قول میگرفتم که همیشه مراقب خودت باشی ...

فرزندم...

دعای هر روزه ام پیشکش بی وفاییت..

فرزندم...

از تو میخواهم هیچ گاه احساس تنهایی نکنی قلب من همیشه با توست حتی اگر حضورش را حس نکنی 

فرزندم...

گمان نکن که زندگی با خاطرا ت تو برایم اسان است !اما من تقدیر را  می پذیرم  و از خدا نا امید نمیشوم چون میدانم که اگر بخواهد تو را حفظ میکند حتی اگر در دور ترین نقطه ممکن باشی ...

اما کاش بودی تا چشم هایم دوباره با دیدنت برق شوق میگرفت و زندگی ام رنگ امید....

ای کاش بودی...



نوشته شده در پنج شنبه 92/6/21ساعت 12:15 عصر توسط ریحانه نظرات ( ) | |

پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ