با من كه باشي هيچي نميخوام
دنيارو بي تو اصلا نميخوام
وقتي تو هستي
قلبم آروم
زندگي كردن با تو آسونه
بي تو من مردم زندگي سخته
نميدانم کجايي
در وجودم نهفته شدي...
در بين دستانم...
در قلبم...
در گوشه چشمانم...
در آسمان ايمانم...
در کجا نشسته ايي
کنار ساحل آرامش من
آنجا که تپش قلبم به شماره ميفتد
شايد آنجا که شاپرکي بر گل آرام مينيشيند
کجا تو هستي که اينگونه به وجودم ملحق ميشوي
در بي خوابي هايم
در شبهايه بي قراريم...
در متن تمام تنهاييم
چگونه تو آرام گرفتي در اين آشوب
تو کجا آشکار اينگونه پنهان شده ايي
در زير پوست من
چه لطيف ميجهي...
تو در فراسوي هر زمان
در هر جاي اين مکان
با مني...
طوري روحم با عشق تو آميخته شد که انگار
تو خود مني...